الان که سامیت تمام شده و من هم کلی چیز یاد گرفتم و کلی اسم جدید شنییدم و کلی دپامین ترشح کردم وقتش رسیده که خلاصه کنم. در قسمت قبلی براتون از هکتون و نحوه راهیابی به اوپن استک گفتم. این قسمت خیلی چیز برای گفتن دارم و راستش برای خودم هم لازم هست که حتما یه جا چکیدهای از آنچه که گذشت بنویسم.
روز اول پروژه های جدیدی که طی یک سال گذشته به اوپن استک اضافه شده معرفی شد از جمله سایبورگ که یک ترم جدید وارد عرصه پردازش ابری میکنه. از او مباحثی هست که هنوز زوده در موردش صحبت کنیم و باید بگذاریم به وقتش مطالعش کنیم و شاید یه جایی ازش استفاده کنیم. در لحظه فقط مینونم بگم در طول رویداد بارها ازش شنیدیم و بارها در قرفههای مختلف ازش دمو دیدم. پس تا اینجا یه کار مثبت انجام دادم.
وقتی وارد رویدادهایی مثل این میشیم خیلی همه چیز عجیب و غریبه آدم احساس میکنه توی این دنیا نیست، کلی چیز جدید و هست کلی چیز تکراری و همزمان چندین و چند ارائه داره برگزار میشه. راستش من به کینوت اول نرسیدم. بخاطر اینکه مجبور بودم برم دانشگاه برای کاری و تقرییا نزدیکهای ظهر خودم رو معرفی گردم و اتیکتم رو گرفتم. ولی قبلش در طول مسیر در قطار نشستم و کل جدول زمان بندی ارائه ها رو زیر رو کردم و اونایی که بنظرم جالب میرسید رو یاد داشت کردم که شرکت کنم.
اولین جایی که رفتم دمویی بود از اینکه اوپن استک چقدر به ابردادهها کمک میکنه و پروژهایی که به کمکش عملیاتی میشن و ترکیبش با هوش مصنوعی:
به کمک صحرا(Sahara) و ابردادهای ذخیره شده در Swift این امکان برآورده شده که با استفاده از قدرت پردازنده گرافیکی پردازش هایپرپارامترهای آرتیفشل اینتلیجنس به نحو قابل ملاحضه ای بهبود پیدا کنند. راستش رو بخواهید هیچی نفهمیدم فقط ارائه کننده یه چیزایی میگفت که من هیچ اطلاعاتی ازش نداشتم و یکم خجالت میکشیدم. ولی جالبیش این بود که فقط من نبودم که هیچی نفهمدیم بغل دستیم هم هیچی نفهمیده بود.
از این به بعد تصمیم گرفتن به سشنهایی برم که ازشون یه چیزی میفهمم.
به خاطر همین رفتم به یه سشن دیگه با عنوان Encrypting OpenStack workshop:
اوپن استک یه ابزار بامزه داره به اسم باربیکن که به کمکش میشه کلی کار کرد! از جمله اینکه تبادل اطلاعات اینترنال کامپوننتهای مختلف مثل سیندر، سف یا نوا را انکریپت(رمزنگاری) کرد. بهمون یه اکسس به یک سرور دادن که میتونستیم مطالبی که میگفتن رو بررسی کنیم. دو روش در دنیای اوپن استک وجوود که داره که هر دو روش رو پوشش دادن. ولی توضحیشون از حوصله این پست خارج اینشاالله یه پست دیگه!
سشن بعدی رفتم به یه ارائه به عنوان چطوری سرعت دیپولی کردنمون رو با استفاده از open-vSwitch بیشتر کنیم. لازم داشت درک عمیق شبکهای داشته باشیم که مشکلی نداشتم و طی این راه با مقوله قشنگی به اسم vxlan آشنا شدم که حتما ازش استفاده میکنم. اگه بخوام خلاصه کنم بهمون کمک میکنه پروژتون رو بصورت افقی یا عمودی گشترش بدید(Scaling) البته خیلی جور دیگه میشه ازش استفاده کرد. ولی ترم جدیدی که Software Defined Networking باز کرده اجازه میده که به تننتهای داخل اوپن استک مسیرهای خارقالعاده بدیم. فرض کنید چند لایه مجازی سازی کردید و حالا تویکی از این ماشینها نیازه که دسترسی پابلیک بدید و خیلی چیزهای دیگه. حتما در موردش مطالعه کنیم چون برای من هم این ترم جدیده و کلی چیزه که باید ازش یاد بگیریم.
بعدش رفتم به ارائه دیگه به اسم Ok Google create me a VM:
ولی بر خلاف اسمش هیچ ربطی به گوگل اسیستنس نداشت. در واقع بحث آتوماتیزه کردنه پروسه ساخت ویام بود که خیلی مطلب قابل عرضی نداشت. در خلاصه میتونم بگم ترم جدید دنیا Infrastructure as code هست که راستش با نرمافزارهای متن بازه دیگهای مثل Terraform میشه عملیاتیشون کرد و خیلی جذاب و جالبه چون واقعا امروز میشه گفت اوی گوگل(یا سیری یا الکسا) لطفا یه ماشین با این مشخصات برای من بساز. در این خصوص من اطلاعاتی دارم. اول اینکه اگه سوالی داشتید حتما خوشحال میشم بهتون جواب بدم اگه بتونم و اینکه حتما از اوپن استک استفاده کنیم که بتونیم از این ترم توی محصولات بومیمون استفاده کنیم.
دوباره به یه مقاله دیگه از اوپنوی سویئچ رفتم که خیلی برام قابل هضم بود. طی ارائه از نحوه ملحق شدن این لایبرری به اوپن استک و تاریخچش صحبت شد و اینکه چجوری همه جا و همیشه میشه ازش استفاده کرد. مثلا در کنار کانتیرنها مثل اوپن شیفت و یا کوبرنتیز و غیره.
نمیدونم On-boarding به فارسی چی میشه اما ارئه بعدی که رفتم On-Boarding چارم(Charm) تحت پوشش کانونیکال و خیلی خوشم اومد به عنوان کانتریبیوتر داوطلب شدم که البته شما هم میتونید چون اوپن سورس هست و با توسعه دهندگانش از نزدیک آشنا شدم و کلی صحبت کردیم و خندیدیم و از آینده چارم صحبت کردیم. چارم یه پروژه هست برای مدلسازی اجزای اوپن استک. خوبیش به اینکه که تخصصی برای اوپن استک هست بنابراین کمک بهش از خیلی لحاظ حائز اهمیت بود به همین دلیل من برای توسعه داوطلب شدم. الان مثل یک نهال میمونه ولی در آینده درخت پرثمری خواهد شد!
بعدش به On-Boarding پروژه جدید و خیلی خوبی به اسم Octavia رفتم که خیلی کار من نبود ولی بعد هم نبود و به اندزه چارم خوش گذشت. این محصول یه لودبالانسر هست که خیلی خوب با اگلتوریتمهای مختلف لود بالاسینگ کار میکنه از جمله راند رابین(Round Robin) و آیپی هش(IP Hash) یا Chained Flavor. خیلی متمتیکال و کانسپچوآل بود راستش لازمه که خودم رو در این ضمینه بروز کنم. یکی از خوبیهای اینجور سمینارها همینه که آدم نقاط ضعف و قوتش رو پیدا میکنه. به زبون آمیانه میشه چاله چوله های دانشمون رو پر کنیم.
توی روز اول دیگه جایی نرفتم رفتم به غرفه ها سر زدم از اوپن استک جایزه گرفتم از اوپن سوزه جوراب هدیه گرفتم و با اوبونتویی ها کلی گپ و گفت کردم به ردهتیا متلک انداختم که قراره برن زیر پرچم IBM به غرفه سیسکو رفتم و براشون از مصائب ایرانیها برای اخد مدراج سیسکو گفتم رفتم غرفه اینتل و باهاشون کلی دوست شدم و کلی خندیدم به دختراشون متلک انداختم و غیره.
یه اتفاق خوبه دیگه هم افتاده که دوست داشتم جداگانه براش یه پراگراف باز کنم. که یه اتر پورت اینفینیبند(InfiniBand) از ملانوکس(Melanux) رو با دستام لمس کردم که توانایی انتقال دیتا تا ۴۰۰ گیگابیت بر ثانیه رو داره. این مهم بود که امروز میشه ۴۰۰ گیگابیت برا ثانیه منتقل بشه و این خیلی خبر خوبیه. این یعنی دنیا داره خیلی کوچیک تر میشه و احتمال اینکه جای بهتری برای زندگی بشه هست. این پورت عین یه پورت ۱۰ گیگابیتی هست و با همون کانکتورهای مولتی چنل فایبراپتیک کار میکنه منتهی یه پردازنده روی برد داره که کمک میکنه فریمها با سرعت نجومی منتقل بشند.برای اینکه با این پرت کار کنید لازمه درایورش رو داشته باشید که اوپن سرس هست و میتونید ازش بهره ببرید تنها چیزی که از این برد مخفی باقی مونده طراحیه برده که نمیدونم باید بگم طبیعی هست یا نه. از همون پرتوکل ۸۰۲.۱۱ ایترنت هم استفاده میکنه. با این شرکت قبلا آشنا بودم چون یکی که خیلی بهم نزدیکه براشون کار تحقیقاتی میکرد. البته دیگه تو این شرکت نیست. ولی میتونم از اینجا این نوید رو بهتون بدم که چند ساله دیگه به سرعت ترابایت بر ثانیه هم خواهیم رسید. جالبه نه! مشتریهای این شرکت: گوگل، آمازون و اینتل در اسکیل خیلی بزرگ هستند.
قبل از اینکه شروع کنم فکر میکردم میتونم کل سه روز رو تو یه پست خلاصه کنم. ولی راستش خستم شد. بقیش باشه برای پست یا پستهای بعدی. امیدوارم لذت برده باشید.